امروزه یکی از مهمترین دغدغههای خانوادهها و محیطهای آموزشی مسیریابی و اکتساب فعالیتهای مفید
وکارای نوجوانان و جوانان میباشد که علاوه بر روند تحصیلی پایههای محکمی از استحکام شخصیتی آنان را
میسازد. از یک سو تمامی خانوادهها دغدغهمندند که با شناخت بهتر و بیشتر فرزندانشان گام موثری در روند
شکلگیری شخصیت آنها داشته باشند و از سوی دیگر مربیان و دبیران آموزشگاهها درصدند که با اتصال اضلاع
دخیل در این ارتباط یعنی اولیا، مربیان، دانشآموزان و همسالان پیوند چند سویهای را با توجه به شخصیت فرد فرد
نوجوانان برقرار نمایند که خروجی جامعه آماری آ ن میزان آسیبهای اجتماعی متداول را به حداقل ممکن برساند.
این چنین تفکری نیازمند این است که ما فرزندانمان را آنچنان که هستند و آنچنان که میخواهند باشند؛ با
تمام تفکرات و ایدهها و موضوعاتشان بهتر و ریشهای تر بشناسیم و این مستلزم بررسی احوالات ایشان بود. لذا
این مقال بدین سبب نوشته شد که از این دریای خروشان، شناختی درخور هرچند محقر ارائه گردد.
گفتند یافت مینشود جستهایم ما! گفت آنکه یافت مینشود آنم آرزوست