طبق معمولی که همیشه کتاب های پر محتواتر با چالش ممیزی ها روبرویند این کتاب ارزشمند نیز از لبه تیز تیغ این نا اهلان بدور نماند .
با آثار محکم و دلنشین مهرداد اسماعیل نژاد مرد دوست داشتنی شعر ادب و هنر در خطه شمال خراسان ( بجنورد ) کمتر کسی آشنا نیست . زمانی که تصمیم بر چاپ آثار این شاعر میهن دوست شدیم امید داشتیم که توانمان بر این نا اهلان کتاب بچربد و تیغ تیز بی مایگی و بی فنی آنان اشعار مستحکم و منقلب کننده این شاعر توانمند را خدشه دار نکند و ای افسوس که به قول خود شاعر :
بهمن که ریخت بر سرمان ،نسل کوفیان هی آمدند و عهد شکستند و رد شدند
کتاب ارزشمند این شاعر توانا کتابی بس انقلابی و تاثر برانگیز است . طغیان بر ظلم ها و دسیسه هایی که در این چند روایت بعد بهمن 57 به بار نشسته است
یکی از اشعار وی را با می خوانیم :
دیشب شکست بغض پدر زیر غصه هاش
دیدم که پازلیست دلش ،از تضادها
نالید که چطور شد از زنده بادها
افتاده ایم در دهن مرده بادها
فریاد می کشید که ما را فریفتند
در جلد میش ،گله ی گرگان حیله گر
تا گرگ و میش شد وزش وعده ها گرفت
کم کم شدیم ملعبه ی حزب باد ها
بهمن که ریخت بر سرمان ،نسل کوفیان
هی آمدند و عهد شکستند و رد شدند
خوابیم و سخت دوره شدیم از چهارسو
با خنجر برهنه ی ابن زیاد ها
هی اژدهای هفت سر از شانه های شهر
روئید و کاوه های زیادی سپر شدند
رستم به رستم از پی هم رفت و برنگشت
از چنگ چاه های عمیق شغاد ها
گفتیم قیصرند و چه گرم است پشت مان
عمری به کوههای بلند برادری
غافل از اینکه خنجر تیغ آبدیده است
تنها جواب جواب جدی این اعتماد ها